بازی شک کردن و بازی باور کردن: تحلیلی از امر عقلانی

  1. علاوه بر این بین مرد و زن آن گونه که فرهنگ ما تعریفشان می‌کند، تفاوتی وجود دارد. انحصارگری بازی شک کردن نیز آن سبک‌های شخصی را تقویت می‌کند که در فرهنگ ما مردانه شناخته می‌شوند: تهاجمی، فشاری، جنگنده و رقابتی. اگر زنان در بازی شک کردن بدرخشند، کمتر زنانه پنداشته می‌شوند؛ مثلا اگر دوست داشته باشند در بحث‌ها برنده شوند و رخنه‌های ایده‌ی طرف مقابل را پیدا کنند. به همین ترتیب، یک مرد کمتر مردانه دانسته می‌شود اگر سبک فکری‌اش بازی شک کردن نباشد. اگر منعطف باشد، ایده‌های دیگر را جذب کند، و تهاجمی نباشد.[15] هم فرهنگ به طور کلی و هم جامعه‌ی فکری به طور خاص، قدرتی را به خاطر این یک‌جانبه بودن از دست داده است.
  2. ضمنا تضادی بین دو ویژگی مختلف انرژی وجود دارد. بازی شک کردن شبیه نوعی جنگنده از انرژی است، مانند سفت کردن یک عضله: موجی را به یک عضله می‌فرستیم تا منقبض شود. کلماتی مثل «محکم» و «سفت و سخت» ویژگی‌های یک گزاره‌ی خوب را نشان می‌دهند: یک نوع خاصیت شروع‌کنندگی و قطع کنندگی. یک مباحثه‌گر خوب در واقع قطع می‌کند. به دل مسائل می‌زند، ابهامات را حذف می‌کند، و به مرکز چیزها می‌رسد.

انرژی‌ای که با بازی باور کردن همراه است،‌ به ویژه برای شروع بازی، آن انرژی به خصوصی است که برای باز نگاه داشتن چیزها به ورود انرژی لازم است. همان انرژی‌ای که برای اینکه عضله‌ای را از انقباض حفظ کنید می‌فرستید. خاصیت انقباضی عضله این گونه است که می‌تواند بدون این که شل و وارفته باشد، سفت و محکم هم نباشد. تلاش برای صرف چنین انرژی‌ای سخت است چون به نظر می‌رسد «تلاش کردن» باعث می‌شود عضلاتتان منقبض شوند. سعی برای باز باقی ماندن نوعی تلاش برای تلاش نکردن است. اتاقی پر از آدم‌ها که گزاره‌ای را در اختیار دارند سطح انرژی‌ بالایی را ایجاد می‌کند. اما اگر از آنها بخواهید از بحث کردن دست بکشند و با ادعاهای یکدیگر موافقت کنند، سطح انرژی احتمالا بسیار پایین می‌رود و بیشتر آنها احساس می‌کنند از آنها خواسته‌اید کاری خواب‌آور و کسل‌کننده انجام بدهند. روشنفکران به خصوص اغلب فکر می‌کنند اگر نتوانند بحث کنند و اشتباهات را نشان بدهند، تنها کار دیگری که می‌توانند انجام بدهند شل و وارفته شدن است.

توصیف انرژی‌ای که با موفقیت افراد در پیش گرفتن بازی باور کردن به جریان می‌افتد، ساده‌تر است: آزادسازی آن انرژی که از تجربه‌ی لحظه‌ی «آها» می‌آید، آن وقتی که صورت‌بندی جدیدی دارید یا یک تغییر گشتالت اتفاق افتاده است. وقتی موفق می‌شوید چیزی را آن گونه ببینید که دیگری دیده است، به شکلی متفاوت با آنچه شما دیده بودید، نوعی رهاسازی انرژی در شما روی می‌دهد. آزمایش‌هایی نشان می‌دهند وقتی بچه‌ها چیزی را «می‌فهمند»، در لحظه‌ی فهم آنجا که صورت‌بندی جدید شکل می‌گیرد، در لحظه‌ی «آها»، معمولا یک حرکت فیزیکی ناگهانی و کوچک یا آزادسازی یک تنش را می‌توان در آنها دید.

نگرانی‌هایی درباره‌ی بازی باور کردن

قبل از آن که بازی باور کردن بتواند مشروعیت کامل بیابد، لازم است درباره‌ی مجموعه‌ای از نگرانی‌ها صحبت کرد. یک حسی وجود دارد که بازی شک کردن در برابر تفکر بی‌قاعده و خودمحور که جستجوی حقیقت را خدشه‌دار می‌کند، از ما محافظت می‌کند. به نظر می‌رسد مشروعیت بخشیدن به بازی باور کردن، جا باز کردن برای نفس‌گرایی16، گروه‌زدگی در تفکر17، و زودباوری می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *