آموزش دربارهٔ معلولیت (۲)

پیش‌تر نوشته بودم که جلسه‌ی اول درس باغچه‌ی اطفال چگونه پیش رفت. در این نوشته به جلسات بعدی می‌پردازم. این جلسات در مقایسه با جلسه‌ی اول طرح‌درس‌های مدون‌تری برای به اشتراک‌گذاری دارند. اگر درباره‌ی مدل اجتماعی نگاه به معلولیت نمی‌دانید، لطفا حتما قسمت مربوط به این موضوع را در قسمت اول بخوانید.

جلسهٔ دوم:

آموزه‌های کلی در مواجهه با فرد معلول

در مرحله‌ی بعد از گفتگوهای اولیه تمرکز آموزش را روی باید و نبایدهای مواجهه با یک فرد معلول قرار دادم. و در این میان با توجه به این که از زنگ فارسی برای این کار استفاده می‌کردیم، تاکید مشخصی روی مهارت‌های زبانی گذاشتم. این جلسه شامل صامت‌خوانی، گفتگوی جمعی، گفتگوی گروهی، و نوشتن فردی است. برای دنبال کردن گام‌های این طرح درس، بهتر است فایل کاربرگ را باز کنید.

۱. صامت‌خوانی متن اول

از دانش‌آموزان بخواهید متن قسمت اول کاربرگ را برای خودشان بخوانند. می‌توانید بگویید اگر کلمه‌ای را نمی‌دانستند زیرش خط بکشند و سعی کنند با توجه به بقیه‌ی متن معنای آن را حدس بزنند. اگر نتوانستند حدسی بزنند، دور کلمه خط بکشند. این متن با یک مقدمه‌ی کوتاه، چهار اصل اولیه را در مواجهه با افراد معلول معرفی می‌کند:

۱. سوال‌های شخصی نپرسید؛ مثلا «از بچگی این طور بودید؟» یا «در خانواده راحت هستید؟»
۲. هرگز با دیدن فردی معلول، زیر لب خدا را شکر نکنید یا برای او آرزوی شفا نکنید.
۳. برای اشاره به فرد از «این» یا «آن» استفاده نکنید یا با ذکر معلولیت آدرس ندهید. مثلا نگویید «اونی که نابیناست».
۴. اگر فرد معلولی برای انجام کاری از شما درخواست کمک کرد، خود را به ندیدن و نشنیدن نزنید. اگر به هر دلیل نمی‌توانید کمکی کنید، همین را به او بگویید.

۲. گفتگوی گروهی درباره‌ی متن و نوشتن فردی

از دانش‌آموزان بخواهید درباره‌ی هر یک از چهار مورد با اعضای گروهشان صحبت کنند (قسمت الف کاربرگ). اول مطمئن شوند معنای آن مورد را فهمیده‌اند. بعد درباره‌ی این گفتگو کنند که اگر جای شخصی معلول بودند و کسی در برخورد با آنها آن مورد را اجرا نمی‌کرد (کار اشتباه را می‌کرد) چه حسی داشتند. مهم است که هر کس حس خودش را دقیق بنویسد. خودتان هم برای پاسخ به سوالات زبانی و کمک به پیدا کردن احساساتشان بین گروه‌ها جابجا شوید.

در این مرحله در کلاس من یکی از بچه‌ها گفت که نمی‌خواهد خودش را جای یک فرد معلول بگذارد. پرسیدم چرا، و پاسخش این بود که چون معلول نیستم. متاسفانه این دانش‌آموز از کسانی بود که بارها در جایگاه اِعمال قلدری (bully) در کلاس واقع می‌شد و به قضاوت من نیاز بود کمک بیشتری برای شکل دادن مهارت همدلی دریافت کند. به یکی از نشست‌های کلاسی که درباره‌ی تنهایی داشتیم اشاره کردم و گفتم در آن بحث هم تو گفته بودی که تنها نیستی. اما لازم بود همه‌ی ما خودمان را جای کسی که تنهاست بگذاریم و سعی کنیم احساس او را درک کنیم. اینجا هم لازم است سعی خودت را بکنی. یکی دیگر هم گفت نمی‌تواند خودش را جای یک فرد معلول بگذارد چون خیلی خیلی از شنیدن این حرف‌ها ناراحت می‌شود. و البته این دانش‌آموز هم حساسیت بسیار بالایی در درک احساسات دیگران داشت. به او گفتم که همین یک لحظه احساس کردنش کافی است و همان چیزی را که حس کرد بنویسد. منظورم از بیان این دو مثال این است که در صورت مشاهده‌ی امتناع بچه‌ها از انجام این قسمت،‌ لازم است با توجه به شناختمان از دانش‌آموز و با توجه به شرایط تصمیم بگیریم.

۳. گفتگوی کلاسی درباره‌ی موارد احتمالی دیگر

با باز کردن بحث به کل کلاس، از دانش‌آموزان بخواهید ۴ موردی را که خواندند یکی یکی مرور کنند و اگر به نظرشان جای موردی خالی است بگویند. از مواردی که خود معلم ممکن است اضافه کند، خطاب قرار دادن مستقیم فرد معلول (و نه همراه او) موقع صحبت کردن است.

۴. نوشتن فردی موارد احتمالی دیگر

حالا وقت آن است که هر کس مواردی را که در گفتگوی کلاسی قدم سوم شنیده در جای خالی سوال ب اضافه کند. برای این کار بچه‌ها می‌توانند از هم‌گروهی‌هایشان هم کمک بگیرند.

۵. صامت‌خوانی متن دوم

متن صفحه‌ی دوم کاربرگ درباره‌ی شکل‌های درست و اشتباه کمک کردن به یک فرد معلول است. یکی از تاکیدهای مهم متن این است که تنها خود فرد معلول می‌تواند مشخص کند که نیاز به کمک دارد یا نه. از دانش‌آموزان بخواهید به تنهایی این متن را بخوانند. مثل قدم اول، تشویقشان کنید زیر کلماتی که نمی‌دانند خط بکشند و سعی کنند از بستر متن معنای آنها را حدس بزنند.

۶. گفتگوی کلاسی درباره متن دوم

متن قدم پنجم از متن اول پیچیده‌تر است. در این مرحله گفتگویی کلاسی را با هدف مرور متن و اطمینان از فهم آن هدایت کنید. می‌توانید با این سوال که «چه چیز در این متن توجهتان را جلب کرد؟» شروع کنید. اگر فهم اشتباهی شکل گرفته بود با ارجاع به متن کمک کنید بچه‌ها دوباره آن قسمت را بخوانند و بپرسید «به نظر شما همین چیزی را می‌گوید که هم‌کلاسی‌تان الان گفت؟»

در ادامه‌ی گفتگو هنگامی که بچه‌ها چیز جدیدی برای اضافه کردن نداشتند، از آنها بخواهید دوباره به متن نگاه کنند و سعی کنند چیزهایی را پیدا کنند که کسی تا به حال به آنها اشاره نکرده است. لازم است هر کس موردی را که پیدا کرده به زبان خودش توضیح دهد.

۷. ثبت موارد جالب متن به صورت فردی

بعد از گفتگوی کلاسی، از بچه‌ها بخواهید اقلا یک چیز را که در این متن برایشان جالب بود و در گفتگوها شنیدند در پاسخ سوال ج ثبت کنند. ممکن است بخواهند بیشتر از یک مورد ثبت کنند. تشویقشان کنید اگر جا کم آوردند از جاهای خالی برگه‌ی برای این کار استفاده کنند.

جلسهٔ سوم:

آموزه‌هایی در مواجهه با افراد نابینا، افراد ناشنوا، افرادی که از ابزارهای کمکی برای حرکت استفاده می‌کنند

کلاس ما گروه‌های چهار نفره‌ای داشت که در طول سال ثابت بودند. فعالیت این جلسه بر همین اساس تنظیم شده است؛ یعنی برای اجرای آن به ۶ گروه ۴ نفره احتیاج خواهید داشت. کاربرگی سه نوع نوشته هست، که از هر نوشته دو سری برای دو گروه وجود دارد.

فایل زیر شامل کاربرگ‌های این جلسه است: سه صفحه نوشته و یک صفحه جای خالی. از هر صفحه به اندازه‌ی دو گروه چاپ کنید (یعنی تمام صفحات نوشته‌دار را برای تمام دانش‌آموزان چاپ نکنید). پشت صفحه‌ی نوشته‌ی تمام بچه‌ها، صفحه‌ی آخر (جای خالی) را چاپ کنید. به این ترتیب هر دانش‌آموز فقط یک برگه خواهد داشت که یک رویش نوشته و یک رویش مستطیل‌های جای خالی خواهند بود.

۱. صامت‌خوانی متن

یکی از متن‌ها درباره‌ی ارتباط با افراد نابینا ست، دیگری درباره‌ی ارتباط با افراد ناشنوا، و آخری در ارتباط با افرادی که از ابزارهای کمکی برای حرکت استفاده می‌کنند. در قدم اول هر کس به طور فردی متن خودش را که با اعضای گروهش مشترک است به طور کامل می‌خواند. الگوی کلی برای برخورد با کلمات جدید مانند صامت‌خوانی‌های قبلی است.

۲. برنامه‌ریزی گروهی برای یاد دادن متن

هر متن را فقط دو گروه خوانده‌اند و چهار گروه دیگر نخوانده‌اند. یعنی برای مثال فقط یک سوم کلاس درباره‌ی ارتباط با افراد نابینا می‌دانند. در نهایت هدف این است که بچه‌ها آنچه را از متن خودشان یاد گرفته‌اند، به بقیه کلاس هم یاد بدهند. در این قدم، در هر گروه، بچه‌ها با هم تصمیم می‌گیرند که به چه ترتیب کار یاد دادن را پیش ببرند: چه چیزهایی بگویند، چگونه بگویند، و تقسیم کارشان به چه شکل باشد.

۳. یاد دادن به کل کلاس

حالا همه‌ی گروه‌ها آماده برای ارائه اند. برای هر موضوع بین دو گروهی که متن مشترک دارند شیر یا خط می‌کنیم. گروهی که سکه‌اش در بیاید، انتخاب می‌کند که می‌خواهد ناظر باشد یا مجری. گروه مجری کار یاد دادن را به هر شیوه‌ای که انتخاب کرده انجام می‌دهد. گروه ناظر باید دقت کند گروه مجری چیزی را اشتباه نگوید یا از قلم نیندازد.

ممکن است بچه‌ها انتخاب کنند به جای ارائه‌ی مستقیم مطالب، برای یاددهی از یک نمایش کوتاه استفاده کنند. مهم است حواسمان باشد که نمایش قرار است جنبه‌ی آموزشی داشته باشد و محترمانه باشد. اگر داشت از این چارچوب خارج می‌شد و مثلا به سمت مسخره کردن می‌رفت، معلم باید برنامه را متوقف کند و درباره‌ی موقعیت گفتگو کنند.

۴. نوشتن آموخته‌ها به صورت فردی

بلافاصله بعد از هر اجرا یا ارائه‌ی هر موضوع، همه وقت کوتاهی دارند که آموخته‌هایشان را در یکی از مستطیل‌های خالی پشت برگه بنویسند. در این فاصله گروه مجری و ناظر هم در یکی از مستطیل‌ها نظرشان را درباره‌ی کار گروهی خودشان می‌نویسند: چه چیزهایی خوب کار کرد و از آنها خوشحالند، و چه چیزهایی نیاز به بهبود دارد.

جلسهٔ چهارم:

شعر «کبوتر من» به زبان اشاره

اگر به خاطر داشته باشید در جلسه‌ی اول درباره‌ی زبان اشاره صحبت کرده بودیم و بچه‌ها متوجه شده بودند که این زبان هم مثل هر زبان دیگری یادگرفتنی است. در این مرحله بچه‌ها شعر کبوتر من جبار باغچه‌بان را از روی راهنمای خواندن شعر به زبان اشاره که در کتاب کبوتر من (انتشارات همگام با کودکان و نوجوانان، ۱۳۷۳) آمده، یاد می‌گیرند. اگر در تهیه‌ی کتاب به مشکل برخوردید می‌توانید به من پیام بدهید.

فرآیند تمرین و اجرا

ما بدون تمرین قبلی متن شعر را همراه با یک کپی از قسمت راهنمای خواندن شعر به زبان اشاره‌ی کتاب به بچه‌ها دادیم و دو روز وقت داشتند که آماده شوند. روز اول بعضی برای رفع اشکال به سراغ من آمدند. بعد از دو روز، حدود نیمی از یک زنگ را به یک تمرین جمعی اختصاص دادیم. در حالی که کسانی که احساس آمادگی بیشتری می‌کردند به عنوان راهنما رو به جمع جلوی کلاس ایستاده بودند، همه با هم یک دور شعر را هم‌زمان با صدا و به زبان اشاره خواندیم.

در روز بعدی، نیمی دیگر از یک زنگ را به سالن اجتماعات مدرسه رفتیم، بچه‌ها روی صحنه ایستادند و شعر کبوتر من را خواندند و هم‌زمان به زبان اشاره هم بیانش کردند. من هم به عنوان راهنما پایین صحنه ایستاده بودم و اجرا می‌کردم و بچه‌ها می‌توانستند اگر جایی را فراموش کردند به من نگاه کنند تا ادامه دهند. فرصت هماهنگی برای حضور دانش‌آموزان دیگر و تماشای اجرا نبود، بنابراین ما از اجرایشان فیلم گرفتیم. شما ممکن است بنا به امکانات و شرایط خودتان روند دیگری را در این مرحله طی کنید.

چند هفته بعد

برای من بسیار خوشحال‌کننده بود وقتی چند هفته بعد در یک فعالیت کلاسی دیگر به مناسبت روز جهانی زبان مادری، بازگشتی به این برنامه داشتیم. قرار بود هرکس چند جمله‌ی ساده به زبانی که خانواده‌ی یکی از اولیایش به آن صحبت می‌کنند به کلاس یاد بدهد. یکی از بچه‌ها گفت که پدر و مادرش هردو تهرانی اند و چون به این ترتیب چیز جدیدی برای یاد دادن نداشت، تصمیم گرفته است چند جمله به زبان اشاره یاد بگیرد و به کلاس یاد بدهد: سلام! من ده سالم است. دوست دارم با هم دوست شویم.

پی‌نوشت

متاسفانه من در این طرح درس به معلولیت‌های شناختی نپرداختم اما اگر خواستید چنین طرح درسی را اجرا کنید خوب است برای پرداختن به معلولیت‌های شناختی هم برنامه‌ریزی کنید. انیمیشن ایکی از پرستو کاردگر که تریلر آن در لینک آمده، می‌تواند ورودی خوبی به این بحث باشد.

اگر زمان‌بندی کلاس‌ها اجازه می‌داد، می‌توانید برای ورود به بحث فعالیت «پسری با دو چشم» را که درباره‌ی تفاوت‌هاست انجام دهید. با جستجوی The Boy With Two Eyes در این لینک می‌توانید این فعالیت را پیدا کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *