در مدارسی که در آنها کار کردهام و عموما هم بیش از ۲۵ نفر در یک کلاسشان نداشتند، همیشه موضوع جمعیت کلاس چه از طرف معلمان و چه از طرف اولیا مطرح بوده است. خودم هم به عنوان معلم، بهخصوص در مواقع استیصال از حجم کارها، بارها آرزو کردهام که کاش کلاسمان کمی کمجمعیتتر بود. این انگیزهای شد که مروری بر ادبیات موجود در این موضوع داشته باشم. … به خواندن ادامه دهید »
افسانهی سبکهای یادگیری
«هیچ گونه شواهد قابل استنادی در تایید وجود “سبکهای یادگیری” موجود نیست.»
مقالهی سدار راینر و دنیل ویلینگم با این جملهی تکاندهنده شروع میشود. شاید بارها و بارها در دفاع از اهمیت توجه به ویژگیهای فردی هر کودک در آموزش به اصطلاحِ «سبک یادگیری» برخورد کرده و با این ادعا مواجه شده باشید که هر کودک سبک یادگیری مخصوص به خودش را دارد؛ به این ترتیب کودکان بعضی دیداری، بعضی شنیداری و بعضی حرکتی شناخته میشوند. این مقاله بدفهمیهای رایجی را که دربارهی این ایده وجود دارد توضیح میدهد.… به خواندن ادامه دهید »