کفش‌دوزان سیاسی

بنر اتحادیه «نشان حرفه‌مان همراه با شعار: باشد که تمام جهان با تولیدات پسران کریسپین قدم بردارند.» بسیار مورد تحسین قرار گرفت.۱۰۶ یک راهپیمایی مالیاتی چندان متفاوت با این راهپیمایی به نظر نمی‌رسید.

اگرچه خط‌هایی که به رادیکال‌های روستایی اواخر قرن هجده و اوایل نوزده می‌رسد بیشتر از بسترهایی مثل لندن سرچشمه می‌گیرد، جایی که استادکاران و کارگران ماهر نقش‌هایی ژاکوبینیستی داشتند مانند آنچه در جامعه‌ی مکاتبه‌ای لندن به نمایش گذاشته شده یا آنچه بین اعضای توطئه خیابان کاتو مشترک است، یا پاریس که در آن کفش‌دوزان از پرتعدادترین رهروان اتیان کابه هستند. کفش‌دوزان روستایی در اهداف این پیشه‌ی کوچک با کفش‌دوزان شرافتمند شهری اشتراک داشتند. برای دفاع از آن هدف، ا و پیشنهاد نقد اقتصاد و دولت را داد تا بتواند نارضایتی کارگران را متمرکز کند و آنها را تحریک به عمل کند. فراخوان عمل بر این پیش‌فرض تکیه داشت که مردانی مانند خودش، قابلیت عمل را داشتند. در واقع فرض می‌کرد گروه‌های کوچکی از شهروندان باهوش می‌توانستند برای ترمیم بی‌عدالتی به طور مستقل وارد کنش شوند: بدون رهبری مردان آموخته و حمایت سازمان‌های رسمی مرکزی.

با این حال اگر تغییراتی در خود حرفه آگاهی اعضایش را نسبت به نابرابری‌های جامعه بالا برد، نمی‌توانیم به سادگی بگوییم که رادیکالیسم کفش‌دوزان اواخر قرن هجدهم به عنوان پاسخی بر سرمایه‌داری صنعتی ظهور کرد. همان طور که سعی کردیم نشان دهیم، کفاش به عنوان روشنفکر و فیلسوف متفاوت مردمان کارگر، به عنوان سخنگوی مردم عادی، به عنوان یک مبارز صنفی، بسیار پیش از انقلاب صنعتی آمده است… حداقل اگر ادعاهای این مقاله مورد قبول واقع شود. آنچه مراحل اولیه‌ی صنعتی شدن یا پیشا‌صنعتی انجام داد، وسیع کردن گستره‌ی رادیکالیسم کفاشان بود، که از طریق افزایش تعداد کفش‌دوزان و تعمیرکاران و با خلق بدنه‌ی بزرگی از کارگران شبهه‌پرولتاریایی انجام گرفت که حداقل هرازچندی مستضعف بودند. بسیاری از کارگران این پیشه از چارچوب سنتی فعالیت‌های صنعتی و انتظارات آن خارج شده بودند و به سمت مبارزات اتحادیه‌ای صنفی کارگران ماهر کشیده شده بودند.

اما مهم‌تر از همه آنچه این دوره در سطح وسیع انجام داد، گسترش جعبه ابزار رادیکالیسم سیاسی و رپرتوار ایده‌ها، نیازها و برنامه‌های آن بود. ایدئولوژی‌های انتقادی سیاسی اجتماعی سکولار دموکرات، ژاکوبینیستی، جمهوری‌خواهانه، ضدروحانی‌گری، مشارکتی، سوسیالیست، کمونیست و آنارشیست، چند برابر شدند، و مذهب خارج از عرف را که پیش از آن واژگان اصلی را برای افکار عمومی فراهم آورده بود کامل کردند یا حتی جایگزین آن شدند. بعضی از بعضی دیگر جذابیت بیشتری داشتند، اما جنبه‌هایی ازتمام آنها به تجارب کفش‌دوزان قدیمی و جدید می‌پرداخت. رسانه‌ها برای تحریک عمومی و مباحثه هم چند برابر شدند: روزنامه‌ها و جزوات افق وسیع‌تری برای نوشتن روشنفکران کارگر فراهم کردند و می‌توانستند در مغازه‌های کفش‌دوزی خوانده شوند و مورد بحث قرار گیرند. و همان طور که کفش‌دوز فیلسوف و متفاوت تبدیل به کفش‌دوز رادیکال سیاسی شد،‌ وقوع جنبش‌ها و اعتراضات آزادسازی اجتماعی و جهانی که با تلاش‌هایی بزرگ برای انقلاب‌ها و پیش‌بینی آنها و دست‌یابی‌ به‌شان زیر و رو شده بود، جماعت بزرگی را در شهرهای کوچک و روستاها به او داد که آماده‌ی گوش دادن و حتی دنباله‌روی بودند. عجیب نیست که قرنی که با انقلاب آمریکا شروع شد، عصر طلایی رادیکالیسم کفش‌دوزان هم بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *