کفش‌دوزان سیاسی

(۳)

شهرت کفش‌دوزان به رادیکال بودن در میان مورخان اجتماعی بیشتر به اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم برمی‌گردد، که عصر گذار به صنعتی شدن است. این را که آتعداد کفش‌دوزان مبارز افزایش پیدا کرد یا نه، نمی‌توانیم اندازه بگیریم اما به نظر می‌رسد دو تغییر باعث شدت گرفتن رادیکالیسم شدند. اولی از کاهش تدریجی کقش‌دوزی به عنوان یک حرفه‌ی صنعتی و در نتیجه یک دوره تنش شدید درون‌صنفی نشئت گرفت. مشکلات خاص از مکانی به مکان دیگر متفاوت بود (روابط بین استادکاران و کارگران ماهر در نورتمپتون و لندن متفاوت بود) اما این که صنف در کل سیاسی شده بود غیر قابل انکار است. بنابراین یک کارگر ماهر باتجربه اعتصاب می‌کند و ضمن کسب مهارت در حرفه‌اش، در بحث‌های راجع به نظام‌های اتقتصادی و سیاسی جایگزین شرکت می‌جوید. آنهایی که سر از مغازه‌های کوچک روستایی درمی‌آورند درباره‌ی ژاکوبینیسم می‌دانند و ایده‌های رادیکال را با خود از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک می‌برند. تغییر دوم در ارتباط با نارضایتی روزافزون جمعیت روستایی است که داشتند با نتایج سرمایه‌داری کشاورزی روبرو می‌شدند. روستاییان به طور فزاینده‌ای مشتاق صورت‌بندی ایدئولوژیک نارضایتی‌هایشان بودند که کفش‌دوزان در مقام فراهم کردنش برآمدند. ترکیب این پیشه و شرایط روستایی به راحتی می‌توانست فیلسوف روستایی را به سیاستمدار روستایی تبدیل کند، همان طور که در شورش سوینگ این کار را کرد.

چه تغییراتی پیشه‌ی کفش‌دوزی را در طول دوره‌ی تقریبی ۱۷۷۰ تا ۱۸۸۰ تحت تاثیر قرار داد؟

اولین نکته اندازه‌ی عددی محض این صنف است که تا وقتی که مکانیزاسیون و تولید کارخانه‌ای آن را تغییر دهد، با شهری‌شدن و جمعیت رشد کرد. تعداد کارگران کفش‌دوز در وین (جایی که کارخانه‌ها ناچیز بودند) بین ۱۸۵۵ تا ۱۸۹۰ بیش از سه برابر شد و بیشتر این رشد هم قبل از اوایل دهه‌ی۱۸۷۰ اتفاق افتاد.۹۲ در بریتانیا تعداد مردان بزرگسال این حرفه در طول سال‌های ۱۸۴۱ تا ۱۸۵۱ از ۱۳۳۰۰۰ به ۲۴۳۰۰۰ افزایش یافت و تعداد کفش‌دوزان کشور از معدنچی‌ها بیشتر بود.۹۳ بین سال‌های ۱۸۳۵ و ۱۸۵۰ سالانه به طور میانگین بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ کفش‌دوز به لایپزیگ وارد می‌شدند و از آنجا که شهر در حال رشد بود، تعداد کمتری هم شهر را ترک می‌کردند؛ به طوری که در طول این دوره‌ی پانزده ساله حداقل ۳۷۵۰ ورودی و ۳۰۰۰ خروجی وجود داشت.۹۴

نکته‌ی قابل توجه دوم گسترش تولید برای بازار به عنوان چیزی مجزا از تولید برای مشتری‌های منفرد، و فراگیری کار تعمیر بود. «کفش‌دوز بازاری» که کالاهایی را برای فروش در بازارهای محلی و منطقه‌ای آماده می‌کرد، ممکن است در خیلی جاها هنوز رابطه‌ای به نزدیکی کفش‌دوز سفارشی با مشتریانش داشته باشد، چون به طور مداوم در غرفه‌اش در بازار در دسترس مردان و زنانی بود که او را خوب می‌شناختند و او هم خوب آنها را می‌شناخت. ارتباط او احتمالا به نسبت رقیبش، کفش‌دوز دوره‌گرد که خانه به خانه می‌رفت، ارتباطی عمیق‌تر بود.۹۵ البته هر دو نوع کار به نوعی قراردادی محسوب می‌شدند. بنابراین رشد گروه‌های کفش‌دوز شهری و روستایی، از تجمع کارگاه‌های کوچک با تقسیم کار حداقلی گرفته تا مراکز بزرگ‌تر که درواقع کارخانه‌های مکانیزه‌نشده در بند فرآیندهای مشخص بودند، با کارگران شهری و روستایی با تقسیم کار مخصوص خودشان تضمین می‌شد.۹۶ در چنین جاهایی تولید بزرگ‌مقیاس برای صادرات یا قراردادهای ارتش یا نیروی دریایی ممکن می‌شد. خیلی از کارورزان شبهه‌ماهر آموزش‌ندیده که بین اعضای صنف هم اجتماعی‌ نشده‌اند، به احتمال زیاد از حوزه‌ی کشاورزی وارد این حرفه می‌شدند.۹۷ ممکن است کارآموزان در این دوره به طور عمده از فقرای روستایی جذب شده باشند. اگرچه در اروپا هسته‌هایی متشکل از کفش‌دوزان کارآموخته که این کارگران شبهه‌ماهر دور و بر آنها رشد کردند، قابل توجه بودند. این موضوع حتی در کتابچه‌ی کفش‌دوزی (رادیکال) ج.ب. لنو درباره‌ی کارکنان کارخانه هم ذکر شده است. و قطعا در ارفورت که یکی از اصلی‌ترین مراکز تولید کارخانه‌ای مکانیزه در آلمان است، یک سوم نمونه‌ی ۱۹۳ نفری کارکنان این پیشه را آموزش دیدند و نیمی از آنها پسران کفش‌دوزان بودند.۹۸ از این رو، این که بیرون از ایالات متحده و کمی بعد بریتانیا تا اواخر قرن ۱۹ هیچ فناوری‌ای به جز چرخ دوخت (که بین سال‌های میانی دهه‌ی ۱۸۵۰ و اوایل دهه‌ی ۱۸۷۰ گسترده شد) دارای اهمیت زیادی نبود، جای تعجب ندارد.۹۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *