ایجاد قوانین کلاس

هدف از وجود قوانین در کلاس ما ایجاد فضایی امن بود که همه بتوانند در آن یاد بگیرند. برای من دو چیز درباره‌ی این قوانین از همه مهم‌تر بود: یکی این که شفاف باشند، و دیگر این که بچه‌ها در ایجادشان نقش داشته باشند. در فعالیت زیر که ما در روزهای آغازین سال تحصیلی اجرا کردیم، سعی کردم این دو اصل و هدف اصلی را در نظر داشته باشم. این فعالیت ممکن است بیشتر از یک زنگ طول بکشد یا یک زنگ طولانی احتیاج داشته باشد.

کاربرگی را که ما برای این کار استفاده کردیم اینجا پیوست کرده‌ام. البته که شما می‌توانید با توجه به نیاز و شرایط کلاس خودتان، مسیر فعالیت را تغییر دهید و کاربرگی متناسب با آن طراحی کنید.

۱. بازاندیشی فردی روی تجارب قبلی

معلم از همه می‌خواهد شخصا به یک وقتی فکر کنند که در کلاس به خوبی یاد می‌گرفتند و یک وقتی که در کلاس یاد نمی‌گرفتند. این دو بار را بنویسند. بعد در دو ستون بنویسند که کلاسی که در آن خوب یاد گرفتند چه ویژگی‌ای داشت و کلاسی که در آن یاد نمی‌گرفتند چطور بود.

۲. نوشتن گروهی چهار قانون اولیه

حالا همه در گروه‌های چهار نفره، باید با هم صحبت کنند و با توجه به کلاس خوب و بدی که در ذهن دارند حداکثر چهار قانون را برای کلاس امسال بنویسند طوری که همه در این کلاس به خوبی یاد بگیرند.

۳. مشورت گروه‌ها دو به دو با هم

دو گروه چهار نفره به هم می‌پیوندند و قوانینشان را برای هم می‌خوانند و صحبت می‌کنند تا به حداکثر چهار قانون نهایی مشترک برسند.

در پایان این مرحله سه سری قانون داریم که همه را بزرگ روی تخته می‌نویسیم یا می‌چسبانیم. ما از فاصله‌ی زنگ تفریح استفاده کردیم و هر قانون را روی یک نوار کاغذ بزرگ نوشتیم.

سه سری قانون کلاس در پایان مرحله سوم

۴. گفتگوی کلاسی و نهایی کردن لیست قوانین

در حالی که سه لیست قانون روی تخته هست، معلم هم انتظاراتش را که احیانا در این لیست‌ها مطرح نشده‌اند می‌گوید. بعد از بچه‌ها می‌پرسد که آیا لازم است در آن راستا کارتی/موردی اضافه کنند یا نه. اگر بچه‌ها موافق بودند، موارد دیگری هم اضافه می‌شود.

حالا تمام موارد را کنار هم می‌بینیم. در گفتگو با کلاس، مواردی را که شبیه هستند روی هم می‌گذاریم و تبدیل به یک مورد می‌کنیم. مواردی را که بیش از حد کلی یا بیش از حد جزئی هستند حذف یا تبدیل می‌کنیم. در نهایت باید حداقل تعداد ممکن بماند و خوب است سعی کنیم از هفت مورد هم بیشتر نشود.

در پایان این مرحله، بچه‌ها لیست نهایی را در برگه خودشان می‌نویسند و امضا می‌کنند.

قوانین کلاس ما

قوانین کلاس ما

در پایان این فعالیت، بچه‌های کلاس ما لیست زیر را داشتند:

  • با هم دیگر مهربان باشیم. (هوای هم را داشته باشیم.)
  • هرکس چیزی را یاد نگرفت به او کمک کنیم تا یاد بگیرد.
  • گلوله‌های صوتی را رعایت کنیم.
  • نوبت حرف زدن را رعایت کنیم.
  • بی‌اجازه به وسایل دیگران دست نزنیم و از همه‌ی وسایل مراقبت کنیم.
  • کلاس را تمیز نگه داریم.
  • به موقع سر کلاس بیاییم و آرام از کلاس خارج شویم.

در صورت‌بندی مورد اول (با هم مهربان باشیم/ هوای هم را داشته باشیم) بچه‌ها به توافق نرسیده بودند بنابراین هر دو مورد را کنار هم در لیست آوردیم. اما به تدریج در طول سال آنچه بیشتر به آن ارجاع می‌دادیم، «هوای هم را داشته باشیم» بود. گلوله‌های صوتی هم اسمی بود که بچه‌ها روی سطوح مختلف صدا که از قبل روی دیوار چسبانده بودیم گذاشته بودند: سکوت، زمزمه، صدای گروهی، صدای کلاسی، صدای حیاط.

اجرای قوانین

پیش از اجرای قوانین، مهم است که تمام موارد را جایی جلوی چشم همه بچه‌ها روی دیوار بچسبانیم. قوانین کلاس ما دقیقا کنار تخته لیست شده بودند. ترجیح من این بود که اولویت با صمیمت کلاس باشد تا اجرای قوانین به هر قیمتی؛ به همین دلیل آن طور که خیلی جاها روال است، ما پیامدهای مشخصی برای عدم اجرای قوانین مشخص نکردیم. هر بار که دانش‌آموزی کاری خلاق قوانینی می‌کرد که خودشان مشخص کرده بودند، قانون و بعضا دلیل راه پیدا کردنش به لیست نهایی را یادآوری می‌کردیم.

برای اجرای بعضی قوانین به مرور کارهای دیگری شکل گرفت. مثلا برای تمیز نگه داشتن کلاس، هر روز یک نفر مسئول بود. آن شخص در طول روز حواسش بود که اگر آشغالی از دست کسی ریخت به او یادآوری کند، و در زنگ تفریح آخر اگر چیزی روی زمین بود کلاس را جارو بزند. درباره هوای هم را داشتن مجموعه‌ای از گفتگوهای کلاسی را داشتیم، و درباره‌ی کمک به هم برای یادگیری هم مجموعه‌ی متنوعی از فعالیت‌های باهم‌یادگیری. قانون نوبت حرف زدن وقتی یک نفر چند بار در گفتگویی کلاسی نظر می‌داد به کارمان می‌آمد و بیشتر شبیه یک راهنمای کلی بود که همه حواسشان باشد به بقیه هم نوبت صحبت کردن برسد.

تنها قانونی که تا آخرین روزهای حضورمان در کلاس هم هیچ حدی از موفقیت را نداشت (و راستش تلاش چندانی هم برای اجرایش نکردیم) «آرام از کلاس خارج شدن» بود. تا همین امروز هم من لزوم بودنش در لیست را درک نکرده‌ام : )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *