دستان برخوردار

گری ورمی

ترجمه‌ی شقایق بهرامی

یک سینی صدف مقابل من است و آفتاب درخشان دسامبر از پنجره‌ی رو به شمال خانه‌ی اجاره‌ای دنجمان روی آن می‌تابد. می‌دانم که آنچه روز گذشته از اجتماع غنی اسفنج‌ها و صدف‌های قلمی در اوتاگو در جزیره‌ی جنوبی نیوزیلند به دست آمد، شگفتی‌هایی در پی خواهد داشت. سوالاتی را به وجود خواهد آورد که حتی از وجودشان آگاه نبودم، و مرا به سمت افکار جدیدی هدایت می‌کند که تنها در پی مشاهده‌ای دقیق امکان بروز پیدا می‌کنند. هر صدف را در دستم می‌چرخانم، از سرانگشتان و ناخن‌هایم کمک می‌گیرم تا تمام ظرافت‌های شکل و جزئیات سطح آن را به دقت بررسی کنم. تنوعشان شگفت‌انگیز است. یک صدف ستاره‌ای شکل اندازه‌ی کف دست، که تیره‌ی توخالی پشتش از شعاع‌های خورشیدی مسطح و حلقوی‌اش بیرون زده، برای اشغال فضای سینی با صدف‌های سیاه پرزدار و صدف‌های عرشه‌ای و صدف‌های قلمی پنکه‌ای شکل بزرگ که سطحشان پوشیده از کلونی آب‌دزدک‌های دریایی و رشته‌های بلند مارپیچی حلزون کرمی است، رقابت می‌کند.لایه‌ی ضخیمی از اسفنج، شیارهای ظریف فلس‌دار یک گوش‌ماهی را محو کرده است. خاره‌چسب‌های نازک تاشونده از دهانه‌ی صدف‌های حلزونی که خانه‌ی دوم خرچنگ‌های گوشه‌گیر شده بودند،‌ بیرون زده است. کرم‌ها کاملا صدف‌های تریتونی ساده را سوراخ کرده‌اند و لایه‌ی نازک داخلی‌شان رد تلاش حلزون‌های سازنده برای وصله کردن و تعمیر خرابی‌ها را دارد.

اینجایی که نشسته‌ام، در صدای مداوم بره‌ها در پی مادرانشان که بر تپه‌های سبز آن دور می‌چرند، فرصت دارم به آنچه در میدان دیده‌ام بیندیشم. چقدر عجیب است که تمام صدف‌های آب سرد نیوزیلند این قدر نازک هستند. نه فقط صدف‌های حلزونی و دوکفه‌ای که دیروز بالا آمدند، بلکه حلزون‌های نفیرسگی، صدف‌های سیاه، حلزون‌های دستارپوش، و صدف‌های چروک ساحل‌های سنگی آن‌ نواحی هم بسیار سبک اند. بدون شک تفاوتی جدی با تولیدات ضخیم‌پوسته‌ی نرم‌تنان شیلی، مین، و شمال غربی اقیانوس آرام دارند. تنوع غنی چارچوب سطحی آنها نیز توجه مرا جلب می‌کند. تیره‌ی پشت گونه‌های ستاره‌شکل در صدف‌های استوایی اعماق مشابه غرب اقیانوس آرام دیده می‌شوند ولی به ندرت صدف‌هایی از مناطق سردسیر را زینت می‌دهند. آیا این اجزای معمارانه نشانی از اجداد استوایی آنها دارد؟ شاید،‌ اما خیلی از این تیره‌های پشت شکسته‌اند و در زمانی که سازنده‌ی آن‌ها زنده بوده دوباره رشد کرده‌اند، که ممکن است به این معنا باشد که نقش مهمی در زندگی جانور داشته‌اند.

از جهات دیگر، حلزون‌ها و صدف‌های اوتاگو کاملا مطابق انتظارات هستند. مثل صدف‌های آب سرد جاهای دیگر، بیشترشان بافت آهکی خشنی دارند، که با حالت سفت و مرمرین صدف‌های آب گرم متفاوت است. چرا این گونه است؟

سی و هفت سال پیش و نیم‌کره دور از اینجا، دقیقا همین سوال را پرسیده بودم. آرام و بدون هیاهو، شاید حتی بدون فکر آگاهانه‌ای در درونم، این سوال یک روز معمولی در کلاس چهارم را به روزی تبدیل کرد که تمام لذت همیشگی‌ام از اشیای طبیعی را در اشتیاقی سوزان متبلور کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *