شانزده ساله بودم و زنگ همیشه محبوب ادبیات، با معلم جدید غیر قابل تحمل شده بود. میخواستم به مدرسه نشان بدهم که کار این معلم با معلمهای قبلی دقیقا چه فرقی دارد. میخواستم کلاسی را که از بودن و یادگیری در آن لذت میبردم، پس بگیرم. همراه دوستم با راهنمایی معلمی عزیز، ماهها روی طراحی آموزشی برای ادبیات دبیرستان مطالعه و کار کردیم و با حمایت مدرسه یک زنگ معلم کلاس ادبیات خودمان بودیم. آن زنگ که تمام شد، میدانستم میخواهم معلم شوم.
من شقایق بهرامی هستم. از سال ۸۸ یعنی وقتی هجده ساله بودم، رسما کارم را در حوزهی آموزش شروع کردم. کمکمعلم، معلم، پژوهشگر آموزشی و مشاور توسعهحرفهای معلمان بودهام. معلمی را با گروههای سنی مختلف، از کودکان پیشدبستان و دبستان گرفته، تا نوجوانان متوسطهی یک و دو و حتی بچههای سال اول دانشگاه تجربه کردهام. هم در مدرسهی دولتی جنوب تهران معلم بودهام، هم در مدرسهای غیرانتفاعی در شمال شهر. هم معلم دخترها بودهام و هم معلم پسرها. تلاشم این بوده که یاددهی و یادگیری را تا حد ممکن در گسترهای متنوع از نزدیک تجربه کنم.
در دورهی کارشناسی، در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران شهرسازی خواندم و به واسطهی آن بخش مهمی از کارم روی تسهیلگری فرآیندهای مشارکتی محلی با نوجوانان و بزرگسالان متمرکز بوده است؛ فرآیندهایی که در نتیجهی آن افراد ضمن کسب توانمندیهایی برای کنش اجتماعی، تغییر دلخواهی در محیط اطرافشان ایجاد میکنند. برای کارشناسی ارشد به هاروارد رفتم و آموزش و پرورش خواندم. تمرکزم در این دوره روی توسعه حرفهای معلمان به خصوص در حوزهی آموزشهای شهروندی بود.
در سالهای پس از کارشناسی ارشد بیشتر در نقش پژوهشگر آموزشی و مشاور معلمان فعالیت میکردم و به عنوان معلم، فقط یک روز در هفته با دانشجویان سال اول سر و کار داشتم. این در حالی بود که بیشتر معلمانی که با آنها کار میکردم معلمان تماموقت بودند و معلمی تماموقت تجربهای بود که من پیشتر نداشتم. تصمیم گرفتم مدتی معلم تماموقت شوم و گسترهی تماسم با دنیای آموزش را از طریق این تجربهی جدید کمی وسیعتر کنم؛ این بود که معلم پسرکان کلاس چهارمی شدم.
در سالهای اخیر با فاصلهی جغرافیاییای که از ایران پیدا کردم معلمی را تا حدی در آموزش فارسی (کودکان و بزرگسالان) بازیافتم و مشغول کار و یادگیری در این زمینه ام. تا مدتی با همکارانم مشغول پروژهای دربارهی قلدری در مدارس هم بودهام و باعث افتخارم است که این پروژه همچنان ادامه دارد. تمرکز پژوهشیام در حال حاضر آموزش چند زبانه با تاکید بر زبانهای مادری است و دانشجوی دکتری دانشگاه سایمن فریرز هستم.